و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

کاش مادربزرگ مهربان م زنده بود

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ

حالا اما خورشید از جلو چشمم غروب میکند وقتی زیر پاهای اونشسته م و روی سنگ ش گل های سفید میگذارم

باید جایی باشد که تا آنجا بدوم و بتوانم تمام ابرهارا از افق تا بالای بالا ببینم

جایی که تا به انجا برسم،اشک هام در راه تمام شده باشد

بنشینم و آسمان را نگاه کنم

و سال جدید هیچوقت تحویل نشود!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۷
.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی