و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

۷ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

میخوام تورو ببینم،نه یک بار، نه صدبار

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

من از ساعت پنج صبح دارم خفه میشوم

تو ساعت نه و چهل و پنج صبح شهری را میگذرانی که من از دمای منفی بیست و شش ش میترسم

میدانم

میدانم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۸
.
تپش قلبم تا ضربان ١٢٦
١٢٧
بالا رفته

سینه م را بشکافد انگار و بزند بیرون

شک نکن
از خلبان نترس
از قواعد موجود
از هیچ چیز نترس

تمام دلخوشی من شو
برای این تپش شدید،
درد دل کن

از دعوت کریسمس
از طبقه بالای کتابغروشی
از قلب م
از

"
-عزیزم؟
-جانم؟
-تو خودشکری،یا عسل ست آب دهانت؟
-عسل ست اب دهانم
-عععاممم
"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۳:۲۴
.

لعنتی لطفا یه کم منو بخندون!

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ

من مریض م صدف

اصلا حواست کجاست؟

عشق ت مریضه

مریضم

مریضم

مریضم


+اه کوفتی 

مریض نباش

اصلا مریض باش

اما باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۹:۲۲
.

لطافت مردانه

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ق.ظ

برای تا بیست دقیقه بعدت ، دوبار تا ششصد میشمارم

انگار ندانم کی میایی

پونصد و شصت و هفت

پونصد و شصت و هشت


لحظه به لحظه تر ازین که نمیشود

همین دوسه هفته ای که دارم برات گریه میکنم!

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۰۱:۵۳
.

دلبرکم

دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ

من عاشق اینم که بری تو گل های داوودی بخرم رنگا وارنگ

میدانی چرا؟

برای اینکه بتوانم دل غمگین ت را شاد کنم و بهت بگویم من ازت شرمنده م

برای این وابستگی ایجاد شده که برای جفت مان دلنشین شده

و اینکه

نمیخوام رز قرمز برات لوس شود!


شاید باید یکبار بگویم

رز قرمز برای من یعنی

از امیرآباد تا جلوی در دانشگاه تهران

یعنی مانتوی آبی آسمانی پولو

یعنی دادستانی که از اصفهان آمده

یعنی لمعه خواندن!

یعنی بزرگمهر را تنها پیاده برگشتن من

یعنی نمیدانم

یعنی دخترک روی موتور باباش جلو درب دانشگاه تهران تان نشسته بود گاز میداد

سه نفر دنبال کار میگشتند و در روزنامه ها به ریش دین میخندیدند

یعنی گل قرمز را سر کلاس روش تحقیق پرپر کردم


نمیدانم

داوودی ها قشنگ ترند

گل های رز قرمز برای توست

مخصوص تووقتی نمیخواهم شادی کنی

میخواهم غمت را به دلم بریزی و ازا عذر نخواهم برای اینکه خیلی وابسته شده ایم


اه دل پیچه نگیر

اینطوری مدال داشتن ت را میخواهم چکار؟!که پنجاه و پنج ان وقتت پنجاه و شش شده بوده امروز معده ت اینطور حساس شده؟!

بیا برات باز هم داوودی بخرم

با کاغذ کاهی دورش

رویش با هط خوش لاتین بنویسم

تو فرانسوی بلدی

من المانی بلدم

وایییی

ما چقدر خوشبختیم!!

به ریش خلاقیت م بخندی

و بگویی عاشق من هستی

و بگویم

بیا بیا

بیا بریم باید یه رز قرمز بهرم حتما

بیا بیا!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۹
.

نمیتوانم

يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۴۰ ب.ظ

من هرگز نمیتوانم یأس بچه ای را که مادر دارد اما در واقع ندارد،درک کنم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۵ ، ۱۶:۴۰
.

شیرین من

چهارشنبه, ۱ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۳۶ ب.ظ

من مرده ی اینم که تو ازم بخواهی باهم یک خانه داشته بلشیم

من بخندم

یادم برود چقدر شرایط مان سخت است

و شروع کنیم به داستان سرایی

برات قرمه سبزی بپزم

با دوغ گلپر دار

پرونده هات را زود از روی میز جمع کنم بگذارم در کیفت که به دادگاه دیر نرسی!

درگوش ت برات از دلم بگویم که قنج میرود

برای تو

روی سکوی دوم مسابقات کشتی که نمیدانی برای کجاست

و بگویم من میشناسم!چپیه تویی!!

و نمیدانی

حالا که موهات ریخته چقدر جذاب تری

چققققدر

باز بگویی بدوم نهارت را بدهم که باید بروی

دوغ را سر بکشی و بدوی

و تا چشمم میبیند،نگاهت کنم!

که چطور با شانه های عریضت تند راه میروی!

فقط برای  یک قرمه سبزی

برای اینکه من انحصار طلب م

یا برای پسربچه ای که ازت چیپس مزمز میخواهد!!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۵ ، ۱۲:۳۶
.