و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

از این مبتذلات

يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۰۹ ق.ظ

بارون و تهران

هدفون و آهنگ

چرا تو بی من

نمیشی دلتنگ!


+حالا اینکه من در ماشین در تهرانی که بارانی به نظر میرسد اما باران ندارد تنها که نبودم

یکهو دلم شور زد که نکند سرت چیزی ش شده باشد

تا گوشی را برداشتم اسمس بزنم که دام شوره دارد،بهم زنگ زدی!

البته که چقد تنهام تنهام تنهام ش،برای من نبود!


وقتی میروی و شب ها را با تنهایی سپری میکنم احساس مادر حامله ای را دارم که باید در انتظار پایان ماموریت همسرش در بندر لنگه، شب ها را روی کاناپه و فیلم های مقتضی نیمه شب سپری کند تا ماموریت تمام شود!!

و ناگهان به محض ورود پدر بچه ،بچه به دنیا میاید و ونگ میزند!

از مادری مثلا سی ساله!

از آن بی بخارها

و بعد معده م تیر میکشد و میسوزد

انگار مثلا موی بچه اذیتش کند بسوزاند و لبخند بزنم که "مامان فداش بشه الهی"

انگار مثلا ها

مثلا


++برا مامانش کىله پشتی برای دانشگاه خریده

با کفش ست ش

باباش نذاشته رنگی رنگی ش را بخرد و مشکی خریده ند،

با جوراب سفید!

عشق همین است!حیف معده م فقط

معده م

عااااخخخخ


آنقدر برایش درگوشش جلو چشم ش زار زده م که وقتی در اینه خودم را میبینم شده م یک قورباغه ی چشم پفی زشت!

و او مدام میگوید من خوشگلم و من مثل مسخره ها انکار میکنم!

البته که زیبا نیستم اما انکار ندارد که!

انگار مثلا دوست دختر عموی او جای مرا تنگ کرده باشد!


+++گفته بیا برات ماتیک بزنم!

خندیده م

خیلی خندیده م!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۹
.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی