و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

و سوت ممتد مغز و حواشی دیگر...

من ازتو مینویسم و این کیــــــــــــــــــمـــــــــــیا، کم است.

از اتوبوس با شیشه کثیف و زمین شلوغ پیاده شدم

از راننده خواستم دو دقیقه بایستد تا من بروم بالای پاه پل عابر پیاده.. ایستاد

از زمان کوتاهی که خورشید پشت ابرهای پفکی ست استفاده میکنم

ان همه قرص صبحانه کاری نکرده

زنده م

فقط دلم سنگین است

همین یعنی زنده بودن

اصرار برای زنده بودن

عزیزکم جواب داده باشه دیگه باشه

بهش گفته م کمک م کن نویسنده بزرگی بشم

هیچ چی نگفته ست!

شاید روزی برای برهنگی زمان خوبی برسد

اما ان هم مثل پل هوایی ست

بنظر نمیرسد بالاتر از ابرها رفتن اینقدر نزدیک پاهام باشد

به اندازه ده تا پله کوتاه!

برات عکس های اسمان م را چاپ کرده م

بزنی پشت در اتاق ت

اما کاش جای بهتری داشتیم

پشت در اتاق دفترت

که هرکسی هنر مرا ببیند

نه

ابتذال است آن

پشت در ان خانه ای که وسایل ت رفته

خودت نه!


+نترس پسر جان

خدایی که تورا اینقدر عمیق ساخته

خودش حفظ ت میکند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۷:۲۶
.

دیشب مرده م

چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۱۵ ق.ظ

بهش زر مفت زدم

بهش گفتم دروغ میگوید.هم راجع به خودش و هم راجع به اتفاقاتی که می افتد.

گفته که حیف از آن همه عشق

راه بندان شده

بعضی ها در تاکسی خوابیده ند

فکر میکنم کدام هاشان دیشب روی تن همسرشان افتاده ند و اعصابم به هم میریزد

گذاشته رفته بیرون

وسط اشک های من رفته

بهش میگویم وسط این حال گند چطور توانسته برود

جواب نمیدهد

میگوید چیکار میکنی

بالا می اورم

در دستشویی

میگوید حتی منتظر نمیشی بگم شب بخیر

میگویم لعنتی داشتم بالا میاوردم

و باز روی مغزم راه میروند

کلمات

باید دوباره شب بک شب دو را گوش کنم

البته بهتر از قصه های بابا لنگ دراز است

حکیمه برام هالی وود خریده

عید باید تکنیک بخوانم

امتحان میان ترم دارم

درست نخوانده م

ترانه بی رونق

به کنج غم محکوم

ستاره ها مغموم

چه میبینی بگو بامن

میگوید حالم بده صدف

و همین

فقط حال ش بد است

نفرت انگیز است که به علت ارتباط دیشب شان،امروزصبح بخوابند

تمام جادکمه های مانتوم را با قیچی،گشاد بریده م

خراب شده

او دوست ندارد دختری با ابروهای پرپشت ببیند

با پالتویی که هزار بار دیده

برایش حافظ اورده م

باید برود تربیت

بعد برود طرف را ازاد کند.رضایت بدهد

بچه مردم

تا هفت شب میتوان خیلی کارها کرد

دوربین م یادم رفت

عاخخخخخ

لعنتی

عوضی

-عاشق یه آشغال شدم

-فقط کافیه یه کم عوضی باشم

-نیستی


ما روانی ترین ادم های این شهریم

-بابام ازت متنفره صدف

-تو باعث شدی

-ن .تو که زرت زرت زنگ میدنی بهش

-من روانی م

-روانی نباش

-دروغ نگو بمن

-نمیگم


گذاشته رفته بیرون

دلم براش تنگ شده

دلم خیلی براش تنگ شده

صدای جیغ می اید

منم یا بی بی

نمیدانم چه شد دستم رها کردی

نمیدانم

نمیدانی به کار دل

چه ها کردی

نمیدانی


دوازده منتظرتم

بهت خبر میدم

خبری نیست

نگرانم

ساعت دوازده نشده

امتحان ،پر



+کاش می شد وسط این همه زندگی،جوری مرد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۰۸:۱۵
.

اه

شنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۵۶ ب.ظ

بیست و یک ساله گی تمام شود اما بیست و دو نیاید لطفا!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۵۶
.

برما بسی کمان مللامت کشیده ند

پنجشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۵۷ ب.ظ

ما کار خود ز ابروی جانان نگشاده ایم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۵ ، ۱۸:۵۷
.

از خودتو عزیزم

دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۱۵ ب.ظ

باید شاید ازت بپرسم چرا وبلاگم را نمیخوانی

تو بگویی باهم که حرف میزنیم خب

انگار اگر مثلا من رمانی بنویسم و تو ان رمان را نخوانی

چون تمام ذهنم پیش تو عریان شده


باید بهت اینجا بگویم که از عریانی ترسیده م

عریانی روح نه

فکر هم نه

تن هم نه

عریان شدن

خود عریان شدن!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۱۵
.

میخوام تورو ببینم،نه یک بار، نه صدبار

جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۱۰:۱۸ ق.ظ

من از ساعت پنج صبح دارم خفه میشوم

تو ساعت نه و چهل و پنج صبح شهری را میگذرانی که من از دمای منفی بیست و شش ش میترسم

میدانم

میدانم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۵ ، ۱۰:۱۸
.
تپش قلبم تا ضربان ١٢٦
١٢٧
بالا رفته

سینه م را بشکافد انگار و بزند بیرون

شک نکن
از خلبان نترس
از قواعد موجود
از هیچ چیز نترس

تمام دلخوشی من شو
برای این تپش شدید،
درد دل کن

از دعوت کریسمس
از طبقه بالای کتابغروشی
از قلب م
از

"
-عزیزم؟
-جانم؟
-تو خودشکری،یا عسل ست آب دهانت؟
-عسل ست اب دهانم
-عععاممم
"

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۳:۲۴
.

لعنتی لطفا یه کم منو بخندون!

چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ

من مریض م صدف

اصلا حواست کجاست؟

عشق ت مریضه

مریضم

مریضم

مریضم


+اه کوفتی 

مریض نباش

اصلا مریض باش

اما باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۰۹:۲۲
.

لطافت مردانه

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ق.ظ

برای تا بیست دقیقه بعدت ، دوبار تا ششصد میشمارم

انگار ندانم کی میایی

پونصد و شصت و هفت

پونصد و شصت و هشت


لحظه به لحظه تر ازین که نمیشود

همین دوسه هفته ای که دارم برات گریه میکنم!

همین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۰۱:۵۳
.

دلبرکم

دوشنبه, ۶ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۹ ق.ظ

من عاشق اینم که بری تو گل های داوودی بخرم رنگا وارنگ

میدانی چرا؟

برای اینکه بتوانم دل غمگین ت را شاد کنم و بهت بگویم من ازت شرمنده م

برای این وابستگی ایجاد شده که برای جفت مان دلنشین شده

و اینکه

نمیخوام رز قرمز برات لوس شود!


شاید باید یکبار بگویم

رز قرمز برای من یعنی

از امیرآباد تا جلوی در دانشگاه تهران

یعنی مانتوی آبی آسمانی پولو

یعنی دادستانی که از اصفهان آمده

یعنی لمعه خواندن!

یعنی بزرگمهر را تنها پیاده برگشتن من

یعنی نمیدانم

یعنی دخترک روی موتور باباش جلو درب دانشگاه تهران تان نشسته بود گاز میداد

سه نفر دنبال کار میگشتند و در روزنامه ها به ریش دین میخندیدند

یعنی گل قرمز را سر کلاس روش تحقیق پرپر کردم


نمیدانم

داوودی ها قشنگ ترند

گل های رز قرمز برای توست

مخصوص تووقتی نمیخواهم شادی کنی

میخواهم غمت را به دلم بریزی و ازا عذر نخواهم برای اینکه خیلی وابسته شده ایم


اه دل پیچه نگیر

اینطوری مدال داشتن ت را میخواهم چکار؟!که پنجاه و پنج ان وقتت پنجاه و شش شده بوده امروز معده ت اینطور حساس شده؟!

بیا برات باز هم داوودی بخرم

با کاغذ کاهی دورش

رویش با هط خوش لاتین بنویسم

تو فرانسوی بلدی

من المانی بلدم

وایییی

ما چقدر خوشبختیم!!

به ریش خلاقیت م بخندی

و بگویی عاشق من هستی

و بگویم

بیا بیا

بیا بریم باید یه رز قرمز بهرم حتما

بیا بیا!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۹
.